اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

اول قرار بود هر روز اعتراف کنم. اما انگار اعتراف کردن هم توفیق می‌خواهد که اصلا در بساط ما یافت می‌نشود. برای همین گاه‌گداری این‌جا حرف می‌زنم.

آخرین نظرات

چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۸۷، ۰۱:۲۶ ق.ظ

۶

اعتراف14(من مامانمو می خوام)

چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۸۷، ۰۱:۲۶ ق.ظ

بسم الله

احتمالا یا باید از باران امروز بنویسم، یا این که از وقتی بنویسم که پرنده نشسته بر روی درخت در پیاده روی اتوبان مدرس دل پرش را بر روی کاپشن حقیر خالی کرد!

البته دانستن این هم برایتان شاید جالب باشد که بعد از یک ماه بالاخره دقایقی را فرصت کردم که به جز خواب و خوراک و کار، کمی هم به خودم برسم.

دلم برای یک تفریح تنهایی تنگ شده است. طبیعت. اما نمی توانم.

اعتراف امروز:امروز با دیدن فیلم "دیوارهای یخی" که خاطرات رهبری را در زندان های ساواک می گفت کلی خوفیدم. امشب خواب دهشتناک نبینم شانس آورده ام. یوها ها ها ها!

۸۷/۱۱/۱۶
حسن میثمی

نظرات  (۶)

سلام
این شکل نوشتنت جالبه
من اگه بپرس u کی هستی خیلی بده؟
من از اینجا خوشم اومد
یا علی
آه!
حسن!
۱۷ بهمن ۸۷ ، ۱۷:۰۶ پیام ابراهیم پور
سلاااام
وب جالبی دارید
کنجکاو شدم وقتی اسم وب را دیدم………عالی بود
به ما هم سر بزنید خوشحال می شیم
مطلبی هست به نام هسته های آلبالو که اگر منت بگذارید بخوانید و نظر بدهید ممنون میشم
و در صورتی که مورد قبول بود طبق وظیفه و رسالت برای همه ارسال کنید
منتظر حضور گرمتون هستم
یا علی
۱۸ بهمن ۸۷ ، ۲۱:۱۰ مجتی امیری
برتبلکاضتثقفلهعضقلاتقردکضبصتللرشبیلنتثقحچژلف
لنتیبلبیلاقتفبدذگمشیبلاضثقجلضاثقلدذکشینبتلذضثقکلنت
ببخشید حالم اصلا خوب نیست بهتر از این نتونستم بنویسم
سلام
حالا خوبه فقط مامانتو می خوای ... چیز دیگه نمی خوای
یا علی
محسن

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی