اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

اول قرار بود هر روز اعتراف کنم. اما انگار اعتراف کردن هم توفیق می‌خواهد که اصلا در بساط ما یافت می‌نشود. برای همین گاه‌گداری این‌جا حرف می‌زنم.

آخرین نظرات

يكشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۸۷، ۱۲:۲۷ ق.ظ

۴

اعتراف18(مرده متحرک)

يكشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۸۷، ۱۲:۲۷ ق.ظ
بسم الله
امروز خبر زیاد شنیدم.
نمی دانم نزدیک یک کوفت زهرماری هستیم که همه جا خرس می فروشند و قلب رد و بدل می کنند. ولنتاین ظاهرا نزدیک است. مبارک اهلش...
امروز یک اتفاق خیلی عادی دیگر هم ظاهرا افتاده است. یک جانباز امروز در مقابل مجلس خودش را... (+). مبارک امت حزب الله باشد...
اتفاق مهم دیگری هم نیفتاد...اوضاع امروز کاملا عادی بود. هوا خوب، زمین خوب، مردم خوب، فقط یک کم نمی دانم چرا احساس می کنم نمی توانم نفس بکشم. وگرنه بقیه مسائل ردیف است.
اعتراف امروز:سال هاست که مرده ام. امروز فهمیدم. مردنم هم مبارک.
۸۷/۱۱/۲۷
حسن میثمی

نظرات  (۴)

سلام
لعنت بر هرکسی که ولن تاین و ترویج می ده براش چیزی درست می کنه تا مردم بخرن و هر کس دیگری که با این انحرافات مبارزه نمی کنه و فرهنگ اسلامی رو ترویج نمی کنه ... لعنت بر آنها ...
اتفاقی نیافتاده که نهایتا یه جانباز مفلوک خودش آتیش زده دیگه ... کره الاغ کدخدا نمرده که سوگوارشیم براش ... یکی از همین جامونده ها بوده دیگه باب اینا همشون عقب موندن ...
یا علی
واقعا من تاسف خوردم !!!
ای خاک بر سر این ... این ... ولش کن اصلن نمیگم!
ببین چه وضعیتی شده که این بنده خدا اینجوری کرده.!!! ای خاک بر سر ...
خدا از سر تقصیرات همه ما بگزرد
یا ودود...........
۲۷ بهمن ۸۷ ، ۲۳:۰۱ یه بنده ی خدا
سلام.شما چتون شده؟خیلی عوض شدید.انگار دارید پوست میندازید...
چی بگم؟!!
من هم مثل تو

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی