اعتراف35(سقوط) :: اعتراف‌های من

بسم الله
و باز هم طیاره...
و باز هم سقوط...
و باز هم سقوط...
و باز هم سقوط...
و باز هم سقوط...
و باز هم سقوط...
و باز هم...
اعتراف امروز: آن ها که پر کشیدند، مراقب سقوط هایمان باشیم.

۸۸/۰۴/۲۴

حسن میثمی

نظرات (۶)

۲۵ تیر ۸۸ ، ۰۸:۴۴

پرنیان

می دویم
فریاد می زنیم
پرواز می کنیم
می ایستیم
فرار می کنیم
می خندیم
اشک می ریزیم
و مرگ
هر بار یکی از ما را
یار می کشد

۲۵ تیر ۸۸ ، ۱۲:۰۲

علی

شما رو همون داستان تمرکز کن
انقذه خوبه!!!
من به شخصه روزی هفتاد هشتاد بار سقوط می کنم
خبر خبر ناگواری بود
خدا به خانواده هاشون صبر بده

۲۵ تیر ۸۸ ، ۱۶:۰۷

آمون

۲۵ تیر ۸۸ ، ۱۶:۳۳

سید محمد باقر موسوی

من باورم نمی شود اخبار هیچ وقت ...

۲۵ تیر ۸۸ ، ۱۶:۵۱

علیرضا شاطری

تا کی ما باید استخون سوخته ی مردممون رو از توی آهن قراضه در بیاریم؟
خدا خیلی صبرشون بده هم عزیزاشون رو دادن هم استخوان سوخته دادن دستشون

۲۵ تیر ۸۸ ، ۱۷:۴۳

علی رضا

من شخصا خیلی ناراحت شدم .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align="">

کد امنیتی *

ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته می‌شوند

نظر بصورت خصوصی ارسال شود

پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد

اعتراف‌های من

اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اول قرار بود هر روز اعتراف کنم. اما انگار اعتراف کردن هم توفیق می‌خواهد که اصلا در بساط ما یافت می‌نشود. برای همین گاه‌گداری این‌جا حرف می‌زنم.

طبقه بندی موضوعی

روز خوب خدا

داستان و داستانک

دیدنی‌ها

خواندنی‌ها

شنیدنی‌ها

خلاصه آمار

کلمات کلیدی

بایگانی

مطالب پربحث‌تر

آخرین نظرات

پیوندهای روزانه

پیوندها

چهارشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۸۸، ۱۱:۱۸ ب.ظ

۶