اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

اول قرار بود هر روز اعتراف کنم. اما انگار اعتراف کردن هم توفیق می‌خواهد که اصلا در بساط ما یافت می‌نشود. برای همین گاه‌گداری این‌جا حرف می‌زنم.

آخرین نظرات

پنجشنبه, ۱ مرداد ۱۳۸۸، ۱۱:۳۵ ب.ظ

۴

اعتراف39(منت خدای را...)

پنجشنبه, ۱ مرداد ۱۳۸۸، ۱۱:۳۵ ب.ظ

بسم الله

امروز صبح قسمت شد و رفتیم مراسم غبارروبی حرم مطهر پسر موسی الکاظم(علیه السلام)

اواخر مراسم بود که پرچم گنبد حسین بن علی(علیه السلام) را آوردند و از روی سر ملت گذراندند.

خیلی آرام شدم. خیلی…

المنه لله که در میکده باز است…

اعتراف امروز: بعضی وقت ها یادمان می رود خدا را شکر کنیم. خدایا! شکرت!

*نکته: این پست در تاریخ 31 تیر منتشر شده بود که به دلیل انتقال سرور بلاگها، اتوماتیک حذف شد. شرمنده!

۸۸/۰۵/۰۱
حسن میثمی

نظرات  (۴)

من هم این روزها خیلی که ناامید می شوم یاد این شعر می افتم که آقای امجد زمزمه می کنند:
یاحسین یاحسین گفتن ومردن خوش است
جان خود را به دست او سپردن خوش است
ان شاء الله همگی ،همیشه زیر پرچم حسین (ع) بمانیم
۰۲ مرداد ۸۸ ، ۱۳:۱۸ How I Lost 30 Pounds in 30 Days Without Diet
Thanks for posting about this, I would love to read more about this topic.
صبح سپید امروز در عرفان شعله فانوس تو آغاز شد. پرنده ای آواز آغاز بهار خواند و من از شعر حافظ دگرباره صبح را زنده شدم.
Morning started white, today in red gnostic of your lantern flame. A bird sung starting of spring and I was freshened from Hafez poem in the morning
۰۳ مرداد ۸۸ ، ۱۲:۴۰ مرضیه خواجه محمود
سلام

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی