اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

اول قرار بود هر روز اعتراف کنم. اما انگار اعتراف کردن هم توفیق می‌خواهد که اصلا در بساط ما یافت می‌نشود. برای همین گاه‌گداری این‌جا حرف می‌زنم.

آخرین نظرات

جمعه, ۹ بهمن ۱۳۸۸، ۱۲:۴۰ ب.ظ

اعتراف67(درس ِ خوب ِ کاربردی!)

جمعه, ۹ بهمن ۱۳۸۸، ۱۲:۴۰ ب.ظ

بسم الله

نمی دانم چرا دائم شب های امتحان حس اعتراف کردنم گُل می کند! حالا هم که فردا امتحان (مثلا) ارزیابی طرح های اقتصادی (هه) دارم به پیشنهاد یکی از دوستان اعتراف می کنیم.

درس شیرینی است کلا! مثلا کلی می زنی توی سر و کله خودت و یاد می گیری یک طرح اقتصادی را ارزیابی کنی و کلی فرمول می ریزی توی مخ نداشته ات، بعد آخر جزوه چند صفحه محترم، گند می زند به کل خوانده هایت!

چند صفحه آخر می گوید البته این محاسبات در دنیای واقعی به کار نمی آید و شما باید علاوه بر این ها، یک طرح را از نظر اجتماعی، سیاسی، امنیتی، نظامی و صد پارامتر دیگر هم ارزیابی کنید که اصلا به شما مربوط نمی شود!

بعد از خواندن این چند صفحه آخر هم در جزوه را می بندی و کلمات خوب و قشنگ نثار سیستم آموزشی و استاد و امثالهم می کنی. باشد که رستگار شوی! هوم؟

اعتراف امروز: سلام!

۸۸/۱۱/۰۹
حسن میثمی

نظرات  (۱۰)

هوم!!
آخیییی
عیب نداره
اول و اخرش اینه که باید به روان پاکشون یه ای تو رو حت بگی!!!
خدا وکیلی هر چه نثار این سیستم فشل کردین، نوش جانشون!
ما هم ایام امتحانات حسابی بهشون حال دادیم!!!!!!!!!
راستی چه عجب شما بالاخره اعتراف کردین!
بد نیست یک کم زود به زود اعتراف کنید تا کمی از بار گناهانتون کاسته شه!!!!
ای بابا...کماکان امتحانات برقرار است ؟ آخی...
ما هم اینقدر زمان امتحانات، جزوه هایمان را مورد عنایت زبانی و کلامی قرار می دهیم که نگو....بین دانشجویان ، اپیدمیک که هیچ، پندمیکه...!!!
۱۰ بهمن ۸۸ ، ۰۴:۱۴ بادبادک باز
من هر چی سعی کردم حسن رو با اقتصاد اشتی بدم . موفق نشدم . حسن جان میخوای از این اقتصاد ما بکشی بیرون ؟
۱۵ بهمن ۸۸ ، ۱۰:۴۶ یک عمه ی فابریک
زندگی آی زندگی!خسته ام خسته ام!
۱۵ بهمن ۸۸ ، ۱۴:۳۶ میترارضائی
تو قهرمانی حسن میثمی
سلام
همونی که یک عمه ی فابریک گفت
زندگی آی زندگی!...
۱۸ بهمن ۸۸ ، ۱۳:۲۰ فریاد بی صدا
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری‌ست.
روزی که دیگر درهای خانه‌شان را نمی‌بندند
قفل
افسانه‌یی‌ست
و قلب
برای زندگی بس است.
روزی که معنای هر سخن دوست‌داشتن است
تا تو به خاطرِ آخرین حرف دنبالِ سخن نگردی.
روزی که آهنگِ هر حرف، زندگی‌ست
تا من به خاطرِ آخرین شعر رنجِ جُست‌وجوی قافیه نبرم.
روزی که هر لب ترانه‌یی‌ست
تا کمترین سرود، بوسه باشد.
روزی که تو بیایی، برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود.
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم...
و من آن روز را انتظار می‌کشم
حتا روزی
که دیگر
نباشم. شاملو
سلام امیدوارم امتحانات خوب بوده باشه موفق باشید و پیروز به من هم سر بزنید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی