اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

اول قرار بود هر روز اعتراف کنم. اما انگار اعتراف کردن هم توفیق می‌خواهد که اصلا در بساط ما یافت می‌نشود. برای همین گاه‌گداری این‌جا حرف می‌زنم.

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۱ مطلب در آبان ۱۳۸۸ ثبت شده است

بسم الله

قصد رفتن داشتیم. اما مطمئن نبودیم. به پیشنهاد علیرضا قرار شد اول برویم مستراح و بعد برگردیم و تصمیم بگیریم که بمانیم یا برویم. در راه مستراح حضرت کروبی را دیدیم که در جمع جمعیت حدود 40 نفره ای وارد تشریفات شد. همانجا به علیرضا گفتم تصمیم بعد از مستراح مان هم گرفته شد!

از مستراح که آمدیم بیرون، فهمیدیم حضرتش بازدید نمایشگاه را به ماندن در VIP ترجیح داده است و آهنگ رفتن کرده. وقتی وارد فضای نمایشگاه شدیم، فقط این شعار به گوشمان می رسید: کروبی کروبی حمایت ات می کنیم.

تصمیم گرفتیم که برویم پایین و ماجرا را از نزدیک ببینیم. آن چنان دیدنی هم نبود. اما بالاخره یک چیزی درونمان اصرار می کرد که حتما برو! بعدا لازم می شود شاید!

ما که رسیدیم پایین، ظاهرا تصمیم گرفته بودند که آقا را ببرند بیرون. البته قبل از آن شیخ اصلاحات را برده بودند به غرفه روابط عمومی. اما پارتیشن های غرفه روابط عمومی بود که کنده می شد و به هوا ارسال می شد. هواداران شیخ شعار می دادند: بسیجی وحشی شده!

دیدند فایده ندارد. شیخ را بردند بیرون. از حاشیه های ماجرا بگذریم که اگر بخواهم تعریف کنم باید تکرار مکررات گذشته را بگویم. یک عده شعار می دادند: بسیجی واقعی همت بود و باکری؛ برخی هم می گفتند بسیجی واقعی نورعلی شوشتری.

شیخ را بردند بیرون. به ذهنم هم خطور نمی کرد بیرون بخواهد اتفاقی بیفتد. اما بعدا شنیدیم لنگه کفشی حواله بنده خدا کرده اند و یک تیر هوایی هم شلیک شده است! وا عجبا!

البته سبزی ها بعد از این که شیخ شان رفت، در راه برگشت باز هم شعار می دادند: یاحسین؛ میرحسین!

بعد از این که یک سری "مرگ بر منافق" شنیدند، خسته شدند و ساکت شدند. دقیقا 2 دقیقه بعدش انگار نه انگار که اتفاقی در نمایشگاه افتاده است. همه داشتند بازدید خودشان را می کردند!

این وسط اظهار نظرهای مردم جالب بود. زیاد است! انتظار ندارید که همه اش را بیاورم. نه؟

اعتراف امروز: علی رغم نهایت تنفرم از بعضی افراد، از تحقیرشان خوشحال نمی شوم. پرتاب لنگه کفش به سمت شیخ کار صحیحی نبود.

۱۵ نظر ۰۱ آبان ۸۸ ، ۲۱:۰۶
حسن میثمی