اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

اول قرار بود هر روز اعتراف کنم. اما انگار اعتراف کردن هم توفیق می‌خواهد که اصلا در بساط ما یافت می‌نشود. برای همین گاه‌گداری این‌جا حرف می‌زنم.

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شب امتحان» ثبت شده است

بسم الله
امروز 22 دیماه است. فردا اولین امتحان پایانی ترم 7 هم قرار است آغاز شود. صبح به هوای درس خواندن بیش تر، این هفته را از رییس مرخصی می گیرم. با کمی هم کنجکاوی فضولانه متوجه می شوم که گزارشم هم در همشهری چاپ نشده است. پس با خیال راحت می فهمم که امروز دربست خانه ام!
البته تا بیدار شدم و صبحانه خوردم عجالتا شد ساعت 12! کمی جزوه درس را نگاه کردم. سادگی اش گولم زد و نشستم پای کامپیوتر(رایانه).
باید یک جلسه ای را هماهنگ می کردم و غیر از آن با یک نفر برای مصاحبه سر و کله می زدم. همه ی این ها شد یک روز من! از 70 صفحه جزوه کتاب دانش خانواده و 12 صفحه جزوه ی آن، فقط به خواندن همان جزوه بسنده کردم. آخر فردا امتحان "جمعیت و تنظیم خانواده" ما تستی است. کلی سر همین تستی بودنش مسخره بازی درآوردند رفقا که گفتنی نیست. عیب است!
آخر شب تازه یادم افتاد که برای غیرحضوری کردن کلاس، به استاد قول یک تحقیق را داده بودم. برای همین گوگل را به خدمت گرفتم و یک تحقیق فی الآن الواحد تنظیم و طبع نمودم(!) تا خدمتی هم به جامعه علمی کشور کرده باشم.
الآن ساعت 1 بامداد روز دوشنبه 23 دی ماه است. من حدود 14 ساعت دیگر امتحان دارم و از همه چیز خلاصم. مخصوصا درس "جمعیت و تنظیم خانواده"!
تا ببینیم چه شود!
بدبختی خوابم هم نمیاید! درسمان هم نمی آید. چه کار کنیم؟!
*نکته1:امان از این تالیا! کارت شارژهایش پیدا نمی شود. دیروز کارت شارژ 10هزار تومانی را که 10هزار و 600تومان است، خریدم به مبلغ 13هزار تومان! شنیده ها هم حاکی از آن است که در بازار سیاه به مبلغ 18هزار هم این کارت به فروش می رسد. پس احتمالا ما این کارت را در بازار خاکستری خریده ایم! عده ای می گویند دارد ورشکست می شود، عده ای می گویند ضرر زده است کلی. به هر حال به ما ربطی ندارد. کارتمان را بده تالیا!
*نکته2:هر چه باشد از آن ایرانسل نامزد پرست(ادبیات صدا و سیمایی را داشتید؟!) بهتر است. بی دین لاقید!
*نکته3:این روزها قصد دارم دو چیز را شخم بزنم: یکی جاده تهران قم را و دیگری دل خانم والده را. اولی را به خاطر رفت و آمدهای مکرر در زمان امتحانات و دومی هم به دلیل دل شوره ی ایشان به دلیل اول!!
*نکته4:یکی نیست به من بگوید بیکاری پسر؟ رفتی وبلاگ زدی چرت و پرت می گویی؟! والا!
تمت/.
۲ نظر ۲۳ دی ۸۷ ، ۰۱:۰۷
حسن میثمی