اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

اول قرار بود هر روز اعتراف کنم. اما انگار اعتراف کردن هم توفیق می‌خواهد که اصلا در بساط ما یافت می‌نشود. برای همین گاه‌گداری این‌جا حرف می‌زنم.

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۸۹ ثبت شده است

بسم الله

یکی بود، یکی نبود. غیر از خدای مهربون، هیچکس نبود. یه پسره بود، یه سایت داشت. سایتشو یک کم دوست می داشت. نشونه سایتش هم این بود که وقتی آدرسشو می زد، اون بالا تو تایتل می نوشت:

وبلاگ نیوز | نخستین پایگاه خبری تخصصی وبلاگستان فارسی

حالا گفتند که از پنج شنبه شب چند روزی به جای این عنوان، سایتت مزین شود به عبارت L1-8 . بلکم آدم شدی. ما هم چشمی گفتیم و رد شدیم. می گویند بعدا شاید درست شد. شاید البته! باید یحتمل برویم تعهدنامه پر کنیم که محتوای غیر مجرمانه خُرد ملت ندهیم زین پس. خیالی نیست.

اعتراف امروز: بالاخره کار است دیگر...می گویند چوب فیلترینگ گله؛ هر کی نخوره چییی؟

*نکته: وبلاگ نیوز را لینک نکردم که همینجا هم فیلتر نشود. بر اساس قانون لینک به سایت فیلتر شده خیلی جرمی است سنگین چه بسا!

پس‌نوشت ساعت 9:02 دقیقه: خدا را شکر با پیگیری برخی از رفقا فعلا رفع فیلتر شدیم. تا برویم پیگیری کنیم و ببینیم مشکل کجاست.

پس نوشت ساعت 28 دقیقه بامداد روز شنبه: خدا را شکر مجددا با پیگیری برخی از رفقا فیلتر شدیم! دستشان درد نکند.

پس نوشت ساعت 15:24 دقیقه شنبه یک خرداد: بالاخره یکی جوابمان را داد. دلیل فیلتر شدنمان یک خبر از آقای موسوی بوده است. البته بهتر بگویم یک خبر در نقد آقای موسوی! رفقا می خواستند فقط همان خبر را فیلتر کنند، زدند کل سایت را فیلتر کردند!! (دلیل از این مسخره تر هم داریم؟!) قول دادند که تا آخر امروز رفع می شود فیلتر. تا ببینیم چه شود!

پس نوشت ساعت 11:08 دقیقه یکشنبه 2 خرداد: رفع شد بالاخره! تا ببینیم چه شود!

==========

دوستانی که درباره این موضوع نوشته اند:

- ــــمریمــــ نوشت
-هفتان
- کاتب باشی
- پی نوشت
- میوه ممنوعه
- هابیل
- انجمن وبلاگ نویسان تبیان
- سایت پارسینه
- سایت طلبه بلاگ
- سایت ارم نیوز
- سایت حاما نیوز

۱۸ نظر ۳۱ ارديبهشت ۸۹ ، ۰۲:۳۸
حسن میثمی

بسم الله

صندلی‌ش را که جلوی آقای دکتر تنظیم کرد و نشست، دکتر روان‌پزشک با روی باز ازش پرسید: خوب! حالت چطور است؟

چشم‌هایش را انداخت پایین، تمام بغض‌هایش را قورت داد و با یک لبخند رو به دکتر گفت: خوبم! خیلی خوب

هنوز جمله‌اش کامل نشده بود که دکتر نسخه‌اش را داشت می‌نوشت. همان قرص‌های همیشگی.

===

اعتراف امروز: D:

۱۴ نظر ۲۰ ارديبهشت ۸۹ ، ۱۰:۲۲
حسن میثمی