به احترام پخش مجدد یک «وضعیت سفید»
بسم الله
از شب گذشته، یعنی 29 بهمن، پخش سریال «وضعیت سفید» ساعت 23 از شبکه تماشا شروع شد. نمیدانم در این قحطی محتوای تلویزیون و شرایط تحریم اقتصادی، آیا پخش این سریال یک تصمیم هوشمندانه بوده است یا نه. اما هر چه هست، تصمیم خوبی است.
«وضعیت سفید» را موقع پخش از شبکه سوم ندیدم، اما اینقدر تعریفش را شنیده بودم که دانلودش را از یکی از رفقا گرفتم و دیدم. دیدم و فهمیدم یک سریال چهقدر میتواند در تغییر حس یک مخاطب تغییر ایجاد کند.
چهقدر میتواند حسهای ِ فراموششده کودکی را دوباره قلقلک بدهد و بیدار کند؛
چهقدر میتواند اعصابخوردکن نباشد؛
چهقدر میتواند شخصیتهایش را تعریف و تبیین کند و چفت و بست داشته باشد؛
چهطور میتواند بعضی وقتها مخاطب را پای تلویزیون میخکوب کند، بعضی وقتها جاکَنش کند، بعضی وقتها بگذاردش در خماری؛
چهطور میتواند یک عشق زیبا بین امیر و شیرین را به تصویر بکشد. بدون اینکه لودگی کند؛
«وضعیت سفید» ظرفیت دارد دوباره آن را ببینم. با خوشیهایش بخندم و با تلخیهایش دلم را مچاله کنم.
ارزشش را دارد که چشمهایم را دنبال «امیر دیوونه» بچرخانم که ببینم چهطور بزرگ میشود.
با ششدانگ حواسم بفهمم که «جنگ» و آژیر وضعیت قرمز را درک کنم.
اصلا تا وقتی وضعیت قرمز نباشد، «وضعیت سفید» هم معنایی پیدا نمیکند.
کاش تلویزیون ما بهجای مزخرفیجاتی مثل «خاطرات یک مرد نیمهتمام» و امثال این سریالهایی که آدم آرزو میکند کاش در زمان طاغوت بود -تا بلکه کمی خوش و خرم بود!- امثال «وضعیت سفید» را بیشتر به چشمهایمان میخوراند تا بفهمیم «وضعیت سفید» یعنی چه.
«وضعیت سفید» را با دید ِ جنگ ببینید. با این دید که الآن هم در جنگ هستیم. در وضعیتی که دوست داریم سفید باشد...
قبلتر «آهستان» دو پست خیلی خوب درباره این سریال نوشته بود. (+ و +)