اعتراف4(شب بخیر و موفق باشید)
شنبه, ۲۸ دی ۱۳۸۷، ۰۲:۲۱ ق.ظ
بسم الله
خسته نباشم! نه؟
این که می گویم وبلاگ بازدید کننده نداشته باشد خوب است، همین است دیگر. حالا اگر من علی دایی بودم(یا شاید یوزارسیف) هزار تا کامنت میآمد که چرا به روز نکردی؟ منتظریم. جان مادرت به روز کن!
حالا خودم آقای خودم و نوکر خودم هستم، بگذریم!
پنج شنبه، هنگامی که امتحان "نظام اقتصادی صدر اسلام" را دادم (که همان کلی اعصاب خورد کنی داشت، بماند) به همراه دوستان برگشتم تهران. همراه با کلی حرکت های خارج از عقل!
بعد از آن، از آن جایی که چشمانم کسی را جز جناب خواب نمی شناخت؛ به خانه که رسیدم خوابیدم. به نحوی که اگر ضیافت شام و ما یتعلقٌ به را نادید بگیریم، می شد وصلش کرد به صبح. اما احساس کردم فیلم خونم کم شده. پس به پیشنهاد یکی از همکاران، فیلم "شب بخیر و موفق باشید" را دیدم. فیلم نسبتا جالبی بود که البته آخرهایش خوابم برد!
[caption id="attachment_14" align="aligncenter" width="294" caption="فیلمی در ستایش آزادی در رسانه"]
[/caption]
روز جمعه مان هم به گشت و گذار در اینترنت و به روز رسانی "وبلاگ نیوز" گذشت. البته در کنارش اضافه کنید تماشای "بی گناهان"، "آخرین دعوت" و البته "یوسف" را!
الآن هم که ساعت 2:17 دقیقه بامداد روز شنبه است بدون توجه به این که یک مصاحبه پیاده نشده دارم، سر خوش دارم به کل کل کردن با یک شخص مجازی که به دلیل نگذاشتن لوگوی وبلاگش در "وبلاگ نیوز" اسلامم را زیر سئوال برده است گوش می دهم. می گوید شاید درخواست من امتحان الهی بوده است. چرا ردش کردی؟!
الآن هم با این که خیلی خوابم نمی آید، اما می خواهم بخوابم. فقط همین را بگویم که در این دو روز اتفاقات زیادی افتاد که در این سطور قابل عرض نیست.
اعتراف امروز:من بی تو هیچم!
خسته نباشم! نه؟
این که می گویم وبلاگ بازدید کننده نداشته باشد خوب است، همین است دیگر. حالا اگر من علی دایی بودم(یا شاید یوزارسیف) هزار تا کامنت میآمد که چرا به روز نکردی؟ منتظریم. جان مادرت به روز کن!
حالا خودم آقای خودم و نوکر خودم هستم، بگذریم!
پنج شنبه، هنگامی که امتحان "نظام اقتصادی صدر اسلام" را دادم (که همان کلی اعصاب خورد کنی داشت، بماند) به همراه دوستان برگشتم تهران. همراه با کلی حرکت های خارج از عقل!
بعد از آن، از آن جایی که چشمانم کسی را جز جناب خواب نمی شناخت؛ به خانه که رسیدم خوابیدم. به نحوی که اگر ضیافت شام و ما یتعلقٌ به را نادید بگیریم، می شد وصلش کرد به صبح. اما احساس کردم فیلم خونم کم شده. پس به پیشنهاد یکی از همکاران، فیلم "شب بخیر و موفق باشید" را دیدم. فیلم نسبتا جالبی بود که البته آخرهایش خوابم برد!
[caption id="attachment_14" align="aligncenter" width="294" caption="فیلمی در ستایش آزادی در رسانه"]

روز جمعه مان هم به گشت و گذار در اینترنت و به روز رسانی "وبلاگ نیوز" گذشت. البته در کنارش اضافه کنید تماشای "بی گناهان"، "آخرین دعوت" و البته "یوسف" را!
الآن هم که ساعت 2:17 دقیقه بامداد روز شنبه است بدون توجه به این که یک مصاحبه پیاده نشده دارم، سر خوش دارم به کل کل کردن با یک شخص مجازی که به دلیل نگذاشتن لوگوی وبلاگش در "وبلاگ نیوز" اسلامم را زیر سئوال برده است گوش می دهم. می گوید شاید درخواست من امتحان الهی بوده است. چرا ردش کردی؟!
الآن هم با این که خیلی خوابم نمی آید، اما می خواهم بخوابم. فقط همین را بگویم که در این دو روز اتفاقات زیادی افتاد که در این سطور قابل عرض نیست.
اعتراف امروز:من بی تو هیچم!
۸۷/۱۰/۲۸
ممنون