اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

اول قرار بود هر روز اعتراف کنم. اما انگار اعتراف کردن هم توفیق می‌خواهد که اصلا در بساط ما یافت می‌نشود. برای همین گاه‌گداری این‌جا حرف می‌زنم.

آخرین نظرات

آخرین مطالب

بسم الله

از وقتی آمده بود، هر سال می رفت شلمچه. نقطه صفر مرزی. عین یک آدم عصا قورت داده می ایستاد منتظر. می گفت قرار است ابراهیم بیاید. بیاید و او را ببرد آن جایی که قول داده است.

*

همین دو سال پیش بود که در همان حالت منتظر، آمدند و کت بسته بردندش. گفتند دیوانه شده است و باید بستری بشود در بیمارستان. آن لحظه های آخر انگار که ابراهیم را دیده باشد، ضجه می زد. می گفت ابراهیم به من قول داده است بیاید.

*

حالا هشت ماه است قبرش به موازات قبر ابراهیم جا گرفته است. دقت که کنی، می بینی دست انداخته اند گردن هم و دارند گُل می گویند و گُل می شنفند؛ بهشت زهرای تهران؛ گلزار شهدا؛ قطعه شهدای گمنام...

====================

رفتیم جنوب...همین!

۷ نظر ۰۷ فروردين ۸۹ ، ۲۳:۳۴
حسن میثمی

بسم الله

From: Tehran

To: Zahedan

Departure: 11 Mar 2010 ; 11 am

خلاصه اگر برنگشتیم حلالمان کنید :دی

اعتراف امروز: شاید برایتان سوغاتی هم آوردم حتا!

۴ نظر ۲۰ اسفند ۸۸ ، ۰۷:۲۱
حسن میثمی

بسم الله

خبر بازداشت "حمید معصومی نژاد" که منتشر شد، طبق عادت همیشگی گشت و گذار در وبلاگ ها را شروع کردم. برایم جالب بود که ببینم وبلاگنویسان «ایرانی» در قبال بازداشت یک «ایرانی» (فارغ از شغل و حرفه اش) چه موضع هایی می گیرند.

بالاترین و سایت های مشابه که روندی تکراری داشتند. لینک های مثلا ارائه شده توسط کاربران به صورت نجومی مثبت می خوردند و کلی هم آه و ناله و تاسف در کامنت ها که چرا آبرویمان رفت؟ خاک بر سرمان که سلاح قاچاق می کردیم. وای! انتظاری از آن ها نداشتم.

اما خواندن مواضع برخی از وبلاگ های روشنفکر برایم واقعا زجرآور بود. واقعا دوست داشتم به برخی از وبلاگ نویسانی همچون این آقا بگویم شرفت به چند؟ خریدارم!

همان هایی که هر روز خبر بازداشت شدن چند نفر را ثانیه به ثانیه هزاران بار Reshare می کنند، حالا برایشان "حمید معصومی نژاد" شده است مجرم ِ جانی ِ قاچاقچی! چرا؟ چون خبرنگار صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است!

اعتراف امروز: بعضی ها کلا شرف ندارند! همین!

*مرتبط:
- صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران...رُم!
- جنبش وبلاگی "معصومی نژاد را آزاد کنید" جان گرفت

۴ نظر ۱۶ اسفند ۸۸ ، ۲۳:۴۵
حسن میثمی

خبر را که شنیدم کلی ذوق کردم. نه از این جهت که سلاحی به مجموعه پر افتخار تسلیحاتی کشورم اضافه شد. خوشحال شدم از این بابت که این قدر به خودمان اطمینان داریم و نیازهایمان را از نا اهلان طلب نمی کنیم.

ساخت ناوشکن «جمهوری اسلامی جماران» و رونمایی از آن توسط رهبر معظم، از آن خبرهایی بود که حاضر بودم برای انتشارش هر کاری بکنم. برای همین یک بازی وبلاگی به همراه رفقا راه انداختیم. بازی که قرار است دوستان وبلاگ نویس در آن، حداقل 3 ماموریت برای ناوشکن «جمهوری اسلامی جماران» تعیین کنند. همین!

***

فرمانده نظامی نیستم. هیچ دوره ویژه نظامی هم ندیدم. پس انتظار نداشته باشید بر اساس خصوصیات فنی این ناوشکن برایش ماموریت تعیین کنم. من آن چیزی را می گویم که عقاید نیم بندم حکم می کند. پس اگر جای ناخدای این ناوشکن بودم -که هزار بار شکر که نیستم- برای «جماران» این 3 ماموریت را تنظیم می کردم.

البته ذکر این نکته ضروری است که این عملیات ها برای نزدیک ترین احتمال موجود، یعنی در صورت احتمال حمله نظامی ایالات متحده به تاسیسات هسته ای ایران وضع می شود.

1. در نخستین گام تنگه هرمز مسدود شود. رفت و آمد هر گونه کشتی تجاری ممنوع خواهد بود.

2. در صورت پافشاری امریکایی ها بر مواضع، ناو(های) ایالات متحده در خلیج فارس هدف بعدی خواهد بود. امریکایی ها باید بدانند این ناوشکن تزیینی نیست احیانا.

3. تداوم فشار به ج.ا.ایران، حمله مستقیم به تل آویو را در پی خواهد داشت. شهرک نشین ها و اهالی تل آویو در یک شیشه زندگی می کنند و امنیت شان به فوتی بند است.

*نکته1:  سوتی نظامی نگیرید. عرض کردم که کارشناس نظامی نیستم.
*نکته2: همانطور که همه می دانند، ما این تسلیحات را می خواهیم برای دفاع. همین!
*نکته3: کاش رسانه های قوی داشتیم تا شیرینی به آب انداختن این ناوشکن در کام مردم بنشیند.

***

برای امتداد این بازی، از این دوستان برای نوشتن دعوت به عمل می آید:

خیزران، حاج آقا صدارت، یه منتظر، آذرباد، پی نوشت،
آخرین گلبرگ گل یاس و آغاز در نهایت

- دوستان دیگر هم بسته به علاقه شان می توانند بنویسند. دعوت ما ملاک نیست.
- هر کسی می نویسد، حداقل 5 نفر را دعوت کند برای شرکت در بازی. از نوشتن اش نترسید.

مرتبط ها:
- پادکست "باید قدرتمند باشیم"
- جزییات ناوشکن جماران از زبان فرمانده نداجا
- فیلم حضور مقام معظم رهبری برای رونمایی از جماران
- اینفوگرافی حضور نظامی در خلیج فارس (بسیار جالب، حتما ببینید)

حضور یافته ها در بازی: (به روز می شود)
- پی نوشت
- آخرین گلبرگ گل یاس
- پاورقی
- یه منتظر
- وبلاگ صدارت
- نود و دو
- خاک
- مرصاد
- خیزران

این ها هم نوشته اند:
- خرچنگ زاده در غربت
- چرک نوشت های یک بچه آخوند
- فانوس
- جنگ امروز جنگ نرم است
- از جنس خدا
- دفتر بی خط
- بی سایه بان
- طعم عسل

۱۷ نظر ۰۱ اسفند ۸۸ ، ۱۱:۳۵
حسن میثمی

بسم الله

بنده خدایی از شعارهای طرفداران حکومت در سال 57 می گفت. یکی ش برایم جالب بود. می گفت: عشاق شاه شعار می دادند:

یا مرگ یا چلوبرگ / هم شاه هم خمینی

اعتراف امروز: دست خودم نبود. ولی وقتی این شعار را شنیدم این جمله مهندس موسوی به ذهنم رسید: جنبش سبز با کسانی که عقاید ما را ندارند نیز دوست است! (+)

۶ نظر ۲۶ بهمن ۸۸ ، ۲۰:۳۶
حسن میثمی
بسم الله
می خواستم بنویسم. دیدم هیچی مانند عکس، نمی تواند حرف بزند. این بار دیگر دل به دوربین های صدا و سیما نبستیم و خودمان دوربین به دست شدیم.
این بار خودمان دست به کار شدیم...
[caption id="" align="aligncenter" width="448" caption="حرف داشتند..."][/caption]
 
 
[caption id="" align="aligncenter" width="448" caption="و برای حرفهایشان منطق داشتند..."]و برای حرفهایشان منطق داشتند...[/caption]
بقیه عکس ها را در ادامه مطلب ببینید. عکس های جالبی است...
۳۴ نظر ۲۲ بهمن ۸۸ ، ۲۰:۲۸
حسن میثمی

بسم الله

نمی دانم چرا دائم شب های امتحان حس اعتراف کردنم گُل می کند! حالا هم که فردا امتحان (مثلا) ارزیابی طرح های اقتصادی (هه) دارم به پیشنهاد یکی از دوستان اعتراف می کنیم.

درس شیرینی است کلا! مثلا کلی می زنی توی سر و کله خودت و یاد می گیری یک طرح اقتصادی را ارزیابی کنی و کلی فرمول می ریزی توی مخ نداشته ات، بعد آخر جزوه چند صفحه محترم، گند می زند به کل خوانده هایت!

چند صفحه آخر می گوید البته این محاسبات در دنیای واقعی به کار نمی آید و شما باید علاوه بر این ها، یک طرح را از نظر اجتماعی، سیاسی، امنیتی، نظامی و صد پارامتر دیگر هم ارزیابی کنید که اصلا به شما مربوط نمی شود!

بعد از خواندن این چند صفحه آخر هم در جزوه را می بندی و کلمات خوب و قشنگ نثار سیستم آموزشی و استاد و امثالهم می کنی. باشد که رستگار شوی! هوم؟

اعتراف امروز: سلام!

۱۰ نظر ۰۹ بهمن ۸۸ ، ۱۲:۴۰
حسن میثمی

بسم الله

زیاده عرضی نیست.

فقط این که؛

حال همه ما خوب است،

می خواهی باور کن؛ نخواستی هم باور نکن!

اعتراف امروز: - با عرض معذرت - اعتراف می کنم که اگر مخابرات بیاید و سامانه دایورتینگ را از روی من شبیه سازی بکند، کلی سود مالی نصیبش می شود. پدیده ایست در حد خودش!

۴ نظر ۲۸ دی ۸۸ ، ۲۳:۴۹
حسن میثمی

بسم الله

این که چرا تیتر را این انتخاب کردم کاملا به خودم مربوط است، اما مسلما در روزهای امتحان، انتظار ندارید بنشینم داستان بنویسم و برایتان کبری و صغرا کنم؟

امیدوارم حداقل این علم مزخرف اقتصاد از روی من شرمنده شود و ما را بیخیال!

ندای درونم می گوید: زهی خیال محال!

اعتراف امروز: برعکس ترم های پیش، اصلا استرس ندارم. یعنی دیگر حوصله ندارم که استرس داشته باشم.

۶ نظر ۲۷ دی ۸۸ ، ۰۰:۲۶
حسن میثمی

بسم الله

بنا نداشتم درباره برخی چیزها بنویسم. اما وقتی بعضی اتفاقات می افتد، آدم به خودش می گوید بگذار بگویم. هر چه آید خوش آید!

***

محسن رضایی که بعد از بیانیه هفدهم موسوی، به رهبری نامه نوشت، خیلی از همین آقایانی که ادعایشان گوش فلک را کر کرده است، از تعیین تکلیف آقای سپاه برای رهبری اظهار تاسف کردند. گفتند که رضایی هم شد جزو سر های فتنه و این ها.

در لحن نامناسب نامه رتبه سوم انتخابات اخیر شکی ندارم. اما همین آقایانی که خوب نشسته اند و دارند رصد می کنند اوضاع را، کلاهشان را قاضی کنند و این نامه را با آخرین نامه آقای رییس جمهور به رهبر معظم انقلاب مقایسه کنند.

آن موقع که احمدی نژاد تلویحا دستور رهبری را ناشی از «تبلیغات منفی فشارها و جوسازیهای بعضی رسانه ها و جریانهای سیاسی» دانست، آن موقع محمود سر ِ فتنه نبود؟
آن موقع دلتان برای مظلومیت سید علی حسینی خامنه ای نسوخته بود و مملکت در خطر نبود؟
آن موقع فکر نمی کردید که آقای احمدی نژاد را جو بگیرد و احساس کند که مثلا مهم است؟
آن موقع درد ولایت تان نگرفته بود؟

"ایام عزت مستدام" آقایان!

اعتراف امروز: تا حالا هیچ وقت از رای ام پشیمان نشده ام. حتی زمانی که حاج محسن نامه را به آقا نوشت. خوشحالم که در تعرفه انتخاباتی ام، ننوشتم: محمود احمدی نژاد!

» مرتبط ها:
- انتقاد از مشایی، سر ِ آهستان را به باد داد! / وبلاگ نیوز
- معضلی به نام احمدی نژاد / منبر نت
- درباره فیلتر شدن آهستان / آهستان
- آهستان که مهم نیست / شب نوشت
- سان سور / بر ساحل سلامت

بلیغات منفی فشارها و جوسازیهای بعضی رسانه ها و جریانهای سیاسی
۸ نظر ۲۵ دی ۸۸ ، ۱۷:۴۴
حسن میثمی