اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

اول قرار بود هر روز اعتراف کنم. اما انگار اعتراف کردن هم توفیق می‌خواهد که اصلا در بساط ما یافت می‌نشود. برای همین گاه‌گداری این‌جا حرف می‌زنم.

آخرین نظرات

پنجشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۳۳ ق.ظ

۷

تهران ِ ترسناک!

پنجشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۳۳ ق.ظ

بسم الله

شب‌ها که در خیابان‌های شلوغ تهران قدم می‌زنی، یک‌جورهایی ترس برت می‌دارد. مخصوصا وقتی تصور کنی که در طول روز، در این خیابان سگ هم صاحبش را نمی‌شناسد!


مثلا محله‌هایی مثل بازار، محله‌های اداری مثل خیابان طالقانی یا جاهایی با برج‌های اداری بلند، مثل آرژانتین. آن‌وقت است که دلت حسابی چروک می‌خورد. یک‌جور ترس ِ دوست‌داشتنی. یک‌جور فکر که «در روز در این‌جاها چه‌قدر آدم نفس می‌کشد، چه‌قدر دست نیازمند گرفته می‌شود، چه‌قدر گناه بالا و پایین می‌شود، چه‌قدر...»

شب های تهران

حالا تصور کن در این سوت و کوری خیابان و ساختمان‌های بلند -که در طول روز هیچ‌کدام‌شان سوت و کور نیستند- یک چراغ در یک واحد یک بُرج بسوزد. انگار که یک کارمند اضافه‌کار مانده باشد. یا مثلا برای انجام کارهای عقب افتاده‌اش بیش‌تر مانده باشد. یا مدیرعاملی که دیگر زندگی برایش ارزش ندارد و صبح و شب در دفتر کارش است. یک جورهایی یک حس رمزآلود.


تهران برای خودش یک دنیاست. تهرانی که این روزها دیگر خیلی دوستش ندارم و از روزهایش می‌ترسم. اما دیشب فهمیدم که از شب‌های تهران هم باید ترسید.

۹۲/۰۹/۰۷
حسن میثمی

ترس

تهران

نظرات  (۷)

نوستالژی ترس هم چیز جالبی می شه
ترس از خود
۰۸ آذر ۹۲ ، ۲۱:۴۸ قاسم صفایی نژاد
از خدا بترس، روز و شب تهران که ترس نداره ;)
همان بهتر که لیلی در بیابان جلوه گر باشد
ندارد تنگنای شهر تاب حسن صحرا را
۱۹ آذر ۹۲ ، ۱۸:۴۰ یه آدم ناشناس مانند

حال اون رئیسه رو خوب میفهمم که یه وقتایی خودم نیگا میکنم میبینم ساعت طرفای هشته منم هنوز نشستم پشت مانیتور خیال میکنم دارم کار فرهنگی میکنم. اونوقت موقع برگشت از رو پل هوایی که رد میشم صد بار این ور و اونورو میپام که یکی نیاد بالا خفتم کنه. بعدشم تو کوچه ها یه جوری میرم که سگای ولگرد پاچمو نگیرن و جیغمو به آسمون نبرن.

اما شب برای یه کسایی خیلی محبوبه؛ اونایی که میدونن که جنس خوبو تو تاریکی قایم می‌کنن؛ اونایی که می‌دونن این شب یه چیزی داشته که خدا تو تاریکی قایمش کرده.

 

عکس خوبیه اگه خودتون گرفتین :)

 

۰۲ بهمن ۹۲ ، ۱۳:۰۶ مجید فضیلت
من بعضی وقت ها از اینکه تهران زندگی نمی کنم خیلی خوشحال میشم.
چی دیدی ؟
دوست ندارم ببینمش
چون عاشق شب هاشم
مخصوصن پیاده
در خواب مرگ دیگران زنده می شوم هر شب

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی