اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

اول قرار بود هر روز اعتراف کنم. اما انگار اعتراف کردن هم توفیق می‌خواهد که اصلا در بساط ما یافت می‌نشود. برای همین گاه‌گداری این‌جا حرف می‌زنم.

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۲ مطلب در مهر ۱۳۸۹ ثبت شده است

بسم الله

*آن قدر فضای شهر قم امنیتی است که حتی صندوق‎‌های صدقات و تلفن‌های عمومی را هم برداشته‌اند تا امکان برقراری تماس وجود نداشته باشد.

*آیت الله خامنه‌ای آن‌قدر دستپاچه و عصبانی بود که حتی میلاد امام رضا(ع) را در مراسم استقبال و در حرم خواهرش تبریک نگفت.

*هدف رهبر ایران از این سفر، اعلام جانشینی آقا مجتبی است. همان‌طور که امام، آقای منتظری را به عنوان جانشین انتخاب کرد.

*ایران 5میلیون بسیجی دارد که در مراسم استقبال از رهبر ایران، تمامی آن‌ها به وسیله اتوبوس و قطار از تهران به قم منتقل شده‌اند.

*مردمی که به ظاهر برای استقبال از رهبر آمده بودند، در اصل برای زیارت حضرت معصومه آمده بودند. اما رسانه ملی آن‌ها را مستقبلین از آیت الله خامنه‌ای معرفی کرد.

***

دروغ‌هایی که در بالا خواندید، همه‌ش در 45 دقیقه «نوبت شما»ی BBC Persian گفته شد. یا از زبان پونه، یا از زبان فرن. یا به بهانه نظر بیننده، یا به بهانه تحلیل وبلاگ‌نویسان.

=================

اعتراف امروز: «نوبت شما» را به دلیل ایده های خوب رسانه ای، سعی می کنیم هر وقت توانستم ببینم. دیروز موضوع برنامه، باعث شد حتما هر طور شده بی.بی.سی را با کیفیت پایین دنبال کنم. اما هیچ‌وقت در این حد سطح «نوبت شما» را پایین ندیده بودم. استیصال تنها واژه مناسب باشد؛ شاید. رسانه‌ای که حرف‌هایش بشود فقط بالاترین، باید به حالش گریه کرد. گرچه خیلی قبل‌تر رسانه‌ای‌ها فاتحه بی‌طرفی را در بی.بی.سی خواندند. اما این دیگه نوبر بود که یک رسانه این همه کذب منتشر کند!

۱۶ نظر ۲۹ مهر ۸۹ ، ۱۲:۵۶
حسن میثمی

بسم الله

دیروز صبح، هم‌زمان با این که چهار ستون حسینیه امام خمینی(ره) را هنگام شعار دادن بچه‌های جهادی چک می‌کردم، داشتم با خودم حساب می‌کردم این‌ها همان‌هایی هستند که تا به‌شان نیازی شود،

گاه سر تا پا آماده می‌شوند برای تزریق خانه به خانه واکسن فلج اطفال؛

گاه به مأموران راهور کمک می‌کنند برای سهولت آمد و شد خلق الله در نوروز؛

گاه آماده‌باش می‌خورند برای تهدیدهای منافقین؛

گاه موتورهای‌شان را آتش می‌کنند برای جلوگیری از تجمع‌های خطرناک؛

گاه باتوم می‌زنند برای حفظ آرامش و امنیت؛

و گاه بیل و کلنگ دست می‌گیرند برای ساخت دهات‌های شناخته نشده.

دنیا دنیا حرف داشتند با رهبرشان. سکوت کردند و شنیدند. من به‌شان می‌گویم «امام ندیده‌ها»! از همان‌هایی که ندیده، عاشق شده‌اند.

خیلی هم اهل حرف نیستند. بیش‌تر اهل عمل‌ند. و البته با آسمان هم خیلی رفیق!

برای همین بود که دیروز انگار می‌خواستند با شدت صدای "این همه لشگر آمده، به عشق رهبر آمده" سقف‌های حسینیه را بشکافند و زیر آسمان با رهبرشان حرف بزنند.

====================

اعتراف امروز: توی حسینیه، دیروز، دلم خیلی هوای حرف‌های امام را کرده بود. بیاید با همان صدای قشنگ‌ش، بگوید من برای شما جوان‌های خدمتگزار دعا می‌کنم. ملت هم با صدای بلند گریه کنند. دیروز حال و هوای حسینیه، یک چیزی در همین هواها بود.
۲۵ نظر ۰۱ مهر ۸۹ ، ۱۴:۱۷
حسن میثمی