اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

اول قرار بود هر روز اعتراف کنم. اما انگار اعتراف کردن هم توفیق می‌خواهد که اصلا در بساط ما یافت می‌نشود. برای همین گاه‌گداری این‌جا حرف می‌زنم.

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نوروز92» ثبت شده است

بسم الله


همه دلخوشی‌هایم این بود که تهران، در نوروز، طهران می‌شود و ما هم نفسی تازه می‌کنیم.


نمی‌دانم چرا امسال -بر خلاف هر ساله-، تهران، طهران نشد و نفس نکشید. گرچه هوا بهاری بود و دلکش، اما باز هم باید گاهی پایت را برای پیچاندن ترافیک روی ترمز می‌گذاشتی و پیش خودت می‌گفتی: الآن باز می‌شود.


جایی هم نداریم دو هفته تعطیلات را از تهران ِ طهران نشده خودمان را جدا کنیم و بزنیم و به در و دشت. جایی که بشود کمی نفس کشید.


نوروز 93، خالی از دلخوشی، گذشت که گذشت. رَحِمَ الله مَن قرِأ فاتِحَهَ مَعَ الصَّلوات...!


اعتراف نوشت: خدایا شکرت! ولی لطفا در آن دنیا لحاظ کن که ما در میان دود و صدا و فارغ از آسمان، زیستیم و مُردیم.

۴ نظر ۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۵۲
حسن میثمی

بسم الله


طهران نوروزی2

پایان ِ بهار ِ «طهران»


- من به‌جای تهران بودم، خسته می‌شدم. عجب صبری داری پسر!

۰ نظر ۱۵ فروردين ۹۲ ، ۰۹:۳۷
حسن میثمی

بسم الله

در این فیلم چیزی به نام «خط داستانی» اصولا وجود نداشت. یعنی انگار که مخاطب می‌رفت برای دیدن بالا و پایین کردن کارتونی یک سری شخصیت‌های سینمایی. اتفاقا آن شخصیت‌ها هم خیلی گُلی نکاشته بودند. انگار «روبات»ها و شخصیت‌های ساخته شده بیش‌تر پرداخت شده بودند تا هدیه تهرانی و بهرام رادان.


گرافیکش ضعیف نبود، اما آن‌قدر روند فیلم «افتضاح» بود که دیگر بعید نمی‌دانستی اواسط فیلم یک‌سری رفتن را به ماندن در سالن ترجیح بدهند. فیلم آن‌قدر داستان نداشت که به لودگی و کارهای دم ِ دستی کشیده شده بود و مهم‌ترین کارهای شخصیت‌های فیلم شده بود «لاس زدن»!


دیدن «تهران 1500» را توصیه نمی‌کنم. هم وقت‌تان ارزشمند است و هم پول‌تان. بعدا اگر در شبکه نمایش خانگی آمد، خواستید ببینید. البته ندیدید هم چیزی از دست‌تان نمی‌رود.

تهران1500

- از «بهرام عظیمی» به عنوان خالق «سیا ساکتی» انتظار بیش‌تری می‌رفت. ان‌شاءالله کارهای بعدی‌اش قوی‌تر باشد.

۰ نظر ۱۱ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۲۹
حسن میثمی

بسم الله


تا به‌حال به یاد ندارم نوروز را -به جز سفر راهیان نور- به سفر تفریحی رفته باشم. تهران این روزها، دیگر تهران نیست. طهران است. طهرانی نه در آن دیگر از بوق و سر و صدا خبری هست، نه از ترافیک‌های سنگین و هوای آلوده.


برای وصل کردن چهار گوشه طهران با هم، این روزها با وسیله شخصی، کم‌تر از یک ساعت زمان لازم است. برای استفاده از امکانات شهر، این روزها، بهترین روزهای سال است.


طهران دیگر دارد منفجر می‌شود. این روزها برایش حکم فن ِ خنک کننده دارد. «کاش تهران همیشه طهران باشد.» این جمله‌ای‌است که این روزها آرزو می‌کنم. آرزو هم که بر جوانان عیب نیست. اگر جوان به حساب بیاییم البته.


طهران این روزها حسابی خوش می‌گذرد. جای همگی خالی :)


طهران نوروزی


- خوشا به حالت ای روستایی...

۲ نظر ۰۶ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۵۴
حسن میثمی