اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

اول قرار بود هر روز اعتراف کنم. اما انگار اعتراف کردن هم توفیق می‌خواهد که اصلا در بساط ما یافت می‌نشود. برای همین گاه‌گداری این‌جا حرف می‌زنم.

آخرین نظرات

يكشنبه, ۲۹ دی ۱۳۸۷، ۱۲:۲۹ ق.ظ

۰

اعتراف5(شما مردم آزارید؟)

يكشنبه, ۲۹ دی ۱۳۸۷، ۱۲:۲۹ ق.ظ

بسم الله

آقا چشمتان روز بد نبیند. قرار بود مثلا صبح علی الطلوع داماد گرام -که دیشب میهمان عزیز ما بودند- حقیر را از خواب بیدار کنند تا به زندگانی مان برسیم. اما نگو بنده خدا ما را بیدار کرده، کلی هم تکانده که بیدار شویم. ما هم بیدار شدیم، اما نشدیم!

تا خود ساعت 11 خوابیدیم. این قدر حال داد که هم اکنون تمامی اعضای وجدان بدنم در حال دردش شدید است. تا ساعت 12 هم که حتما باید صبحانه خورد و کمی دلقک بازی درآورد.(البته صبحانه که چه عرض کنم، شیر و شیرینی!)

بعدش هم مصاحبه گرفته شده از حجت الاسلام و المسلمین مخبر را پیاده کردم. خیلی بیش تر از آن چه فکرش را می کردم وقتم را گرفت. اما بالاخره پیاده کردن این مصاحبه 4هزار کلمه ای برای مجله اینترنتی دخت ایران ساعت 4 تمام شد. البته در این میان حدود 45 دقیقه تایم ناهار را فاکتور بگیرید.

بعدش هم که رفتیم به سازمان مردمی صدا و سیمای جمبوری اسلامی تا گزارش مردمی بگیریم.(حالم از این گزارش های مردمی به هم می خورد، خودمان شدیم مسببش!) سردبیر گفت که موضوع برنامه مردم آزاری است. ما هم حسابی مردم را با سئوالات مسخره مان آزار دادیم. غیر از گپ و گفت با 4جوان آشخور،(که داشتند برای چهار دختر مزاحمت ایجاد می کردند) بقیه سئوالات همان طور بود که فکر می کردم: من؟ مردم آزار نبودم. عمرا!

فقط یک خانمی بود که در بچگی چند بار شیشه همسایه اش را مورد عنایت قرار داده بود و زنگ در تمامی همسایه ها هم از دستش سوخته بود.(وحشتناک هم نبود ها! خوب بود! بزرگ شده بود دیگر)

همه هم مردم دار بودند. خوب و خوش و سلامت. خدا را شکر!

اکنون هم پس از صرف شام در کانون گرم خانواده و تماشای سریال "آخرین دعوت" و پس از جمع آوری اخبار وبلاگستان، آماده می شوم که کمی درباره تجارت بین الملل، (موضوع امتحان سه شنبه) بیش تر بدانم و بعدش هم کپه اوغلی!(یعنی بخوابم= این عبارت ویژه خودم است و هیچ معنای مفهومی ندارد)

این زندگی پشت رایانه، حال و احوال خوش زندگی مان را گرفته است. کار، کار، کار...!

اعتراف امروز:دلخوشم با خاطرات هر شب تو روزها!

۸۷/۱۰/۲۹
حسن میثمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی