اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

اول قرار بود هر روز اعتراف کنم. اما انگار اعتراف کردن هم توفیق می‌خواهد که اصلا در بساط ما یافت می‌نشود. برای همین گاه‌گداری این‌جا حرف می‌زنم.

آخرین نظرات

دوشنبه, ۳۰ دی ۱۳۸۷، ۰۱:۳۴ ق.ظ

۳

اعتراف6(امروز پرید)

دوشنبه, ۳۰ دی ۱۳۸۷، ۰۱:۳۴ ق.ظ

بسم الله

امروز اگر بگویم تمام زندگی ام پشت کامپیوتر گذشت، پر بیراه نگفته ام. صبح کله سحر(یعنی ساعت 7، این بار دیگر زود از خواب بلند شدم) نشستم پای کامپیوتر و با سر و کله زدن با Cool Edit Pro2.0 گزارش هایم را ویرایش کردم.

بعدش برای تحویل گزارش ها یک توک پا به جام جم رفتم و برگشتم خانه. بعد از آن هم یک بند کامپیوتر...!!!

فکر کنم آخر سر عکسم را در اخبار پخش کنند و بگویند این جوان بر اثر کار زیاد با کامپیوتر مرده است. بعد روی سنگ قبرم بنویسید عاشق وبلاگ نیوز بود و مُرد! نگذارید میت روی زمین بماند ها! بو نگیرم ییهو!

الآن هم که -هنوز به طور جدی مطالعه امتحان سه شنبه را آغاز نکرده ام- هم چنان پای این بت بزرگ و لعنتی نشسته ام و دارم کار می کنم. البته کمی هم ولگردی می کنیم. دیگر تفریحمان شده است همین جعبه!

اعتراف امروز:این قافله عمر عجب می گذرد ها! خدایا! کمک کن وقت هایم را...!

۸۷/۱۰/۳۰
حسن میثمی

نظرات  (۳)

دوست عزیز قربون شششکلت برم شبها می ری پی خاطره سازی اونم شب امتحان بعد میگی دل خوشم؟ نه عزیزم سر خوشی . بعدشم مرگ من این قالبتو عوض کن آدمو یاد حوزه علمیه قم میندازه
۰۲ بهمن ۸۷ ، ۲۰:۴۲ سید محمد باقر موسوی
سلام حسنم
حسن اینجا حسن اونجا حسن اونجا ...
شما هم مثل اینکه خیلی سر خوشی . دوست عزیز داری اتو دست فرشته ها میدی با این اعترافات !
سلام داشتم اون چند وقت پیشترها رو می خوندم و حکایت داماد نورسیده و جنابعالی و خواب اونجا بود که گفتم ای محسن تو کجا بودی تا حسنت خواب بمونه ... به خودم می گفتی از همین راه دور هم از خواب بیدارت می کردن نوکرتم ...یا علی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی