اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

دغدغه‌های شخصی حسن میثمی

اعتراف‌های من

اول قرار بود هر روز اعتراف کنم. اما انگار اعتراف کردن هم توفیق می‌خواهد که اصلا در بساط ما یافت می‌نشود. برای همین گاه‌گداری این‌جا حرف می‌زنم.

آخرین نظرات

چهارشنبه, ۷ مرداد ۱۳۸۸، ۱۱:۰۵ ق.ظ

۷

اعتراف42(خروس زری؛ پیرهن پری)

چهارشنبه, ۷ مرداد ۱۳۸۸، ۱۱:۰۵ ق.ظ
بسم الله

امروز نمی دانم چرا ییهو رفتم سراغ کودکی ها؛ وقتی پخش صوت دو کاسته سونی -که تازه بابا از مکه سوغات آورده بود- را می چسباندم در گوشم و خروس زری و پیرهن پری گوش می دادم.

قوقولی قوقو سحر شد / سیاهی در به در شد...

اعتراف امروز: چه دورانی بود ها...از هفت هزار دولت و مجلس و قوه های سه گانه خلاص بودیم! والا
*نکته: برای شادی روح احمد شاملو یک صلوات بفرستید.
۸۸/۰۵/۰۷
حسن میثمی

نظرات  (۷)

ماهم امیدوار بودیم سحر بیاد سیاهی دربه در بشه
اما خب
گررررررررررررررریه زیاد
:)
با صدای مرتضی احمدی در نقش روباه
.
روباهه دمش درازه..حیله چی و حقه بازه
تا چشم رو هم بذاری...می بینی که سر نداری
به خاطر کار زیاده !
من اینو نشنیدم...کاست بچگی من خاله سوسکه بود....واقعا یاد دوران بیخبری به خیر...
به الاچیق ما هم سری بزنید لطفا.
کارتون جالبه.خوب حرف میزنید
به خاطر سیاست افسردگی گرفتی .یه مدت بیخیالشون شو خوب میشی.این بساطها مال حالا نیست.اگه خیلی قاطی کنی به بابات میگم برات یه سرگرمی دستو پاکنه ها مواظب خودت باش.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی